کد خبر: 1256491
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۰
دکتر حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه:‌
آقای قاضی من مقصر نیستم. این برمی‌گردد به دوران کودکی‌ام! بعضی از آن‌ها بچه طلاق بودند یا فرزند پدر یا مادر معتاد. خلاصه هر کدام دلیلی برای خود داشتند، اما این قبیل روایت‌ها نشان می‌داد آینده، همان آینه کودکی است که در دستان پدر و مادر است و ماحصل آنچه دیده و به او  آموخته می‌شود.

جوان آنلاین: به هر دلیلی ممکن است بعضی افراد در دوران کودکی‌شان دچار آسیب شوند. دنبال دلیل اینکه چرا کودکان در معرض آسیب قرار می‌گیرند نیستیم و موضوع این گزارش هم این نیست، بلکه به دنبال پاک کردن ذهن کودکان از آسیب‌ها هستیم، چراکه این مهم باید انجام شود، در غیر این صورت به شکل خشم پنهان در کودک می‌ماند و در بزرگسالی به شکل بزهکاری خودش را نشان می‌دهد. همانند غده‌ای سرطانی که درمانی نخواهد داشت یا درمانش سخت می‌شود. درواقع اگر می‌خواهیم بستر شکل‌گیری یک هویت تربیتی درست و سالم در کودک را فراهم کنیم، مقدمه آن پاک کردن هرگونه زائده‌ای از وجود کودک است که ممکن است رفتار و نگاه او را آلوده کند. 
 
یادم است وقتی برای تهیه خبر و گزارش برای صفحات حوادث در جلسات محاکمه می‌نشستم، وقتی متهم می‌خواست از خودش دفاع کند سرش را پایین می‌انداخت و می‌گفت: آقای قاضی من مقصر نیستم. این برمی‌گردد به دوران کودکی‌ام! بعضی از آن‌ها بچه طلاق بودند یا فرزند پدر یا مادر معتاد. خلاصه هر کدام دلیلی برای خود داشتند، اما این قبیل روایت‌ها نشان می‌داد آینده، همان آینه کودکی است که در دستان پدر و مادر است و ماحصل آنچه دیده و به او  آموخته می‌شود. 
دکتر حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، ایجاد منطقه امن را لازمه حل هر آسیبی در دوران کودکی می‌داند که باید در خانه و مدرسه از سوی والدین و مشاوران مدرسه ایجاد شود. 


کودکان همانی می‌شوند که می‌بینند
دکتر حسین روزبهانی، روانشناس بالینی با اعتقاد به اینکه معمولاً بچه‌ها آنچه را می‌بینند یاد می‌گیرند، می‌گوید: «کوکان زیر هفت‌سال بیشتر آنچه را می‌بینند یا می‌گوییم باور می‌کنند. به همین دلیل وقتی پدری مواد مصرف می‌کند باور می‌کند رفتار خوبی است. پاک‌کردن ذهنیتی که از کودکی شکل گرفته سخت است و فقط زمانی موفق می‌شویم که او را از انجام آن کار منزجر کنیم.»
چگونه این ذهن را پاک کنیم؟ روزبهانی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «وقتی یکی از والدین مثلاً پدر سیگار می‌کشد نقش والد دیگر سخت می‌شود، چراکه باید آگاهی دهنده باشد و برای آنکه آگاهی درستی بدهد لازم است اطلاعاتش را بالا ببرد و مطالعه زیادی داشته باشد. آنگاه مانند یک رفیق خوب می‌تواند به فرزندش حس خوب بدهد و در واقع برای کودک منطقه امن شود. در چنین شرایطی کودک حرف و مطالب مادر را باور می‌کند و می‌پذیرد. در نتیجه والدین وقتی الگوی خوبی در نظر بچه باشند آن‌وقت می‌توانند با فرزند صحبت کنند، در نتیجه رفتار، صحبت و راهنمایی‌هایشان 
اثر می‌کند؛ بنابراین شرط اول در تعامل با کودک، ایجاد اعتماد و بعد همدلی است. مشکل بیشتر فرزندانی که درباره مشکلاتشان صحبت نمی‌کنند آن است که می‌گویند قضاوت می‌شویم و شرایط بدتر می‌شود؛ لذا باید منطقه امن ایجاد کنیم و قضاوت نکنیم. حرف‌های فرزندان باید شنیده شود و آنان باید دیده شوند. هرچه این اعتماد بیشتر شود فرزندان به خاطر این اعتماد بیشتر حرف می‌زنند و به همان اندازه خشم آن‌ها تخلیه و کنترل می‌شود. بنابراین اگر کودکی مورد آسیب قرار گرفت باید تلاش کرد هر چه زودتر این آسیب برطرف و کودک تخلیه شود در غیر اینصورت با بالارفتن سن شرایط بدتر و بدتر می‌شود و پاک‌شدن این ذهنیات سخت است و اگر ماندگار شود توأم با بسیاری ناهنجاری‌ها  خواهد بود.»‌


خشم کودکان تخلیه شود تا در آینده افسرده نشوند
این روانشناس بالینی، با اشاره به عمده رفتار‌های هنجارشکنانه‌ای که ممکن است کودکان آن‌ها را در خانه ببینند از جمله پرخاشگری، کشیدن سیگار و مواد‌مخدر، اظهار می‌دارد: «همانطور که اشاره شد فرزندان الگوبرداری و همان رفتار را پیاده می‌کنند و اگر مدیریت نشود و خودشان را تخلیه نکنند افسرده می‌شوند. به عنوان مثال، وقتی کودکی از والد یا والدین خود پرخاشگری می‌بیند باید خشم پنهان او تخلیه شود وگرنه این ناهنجاری در نهاد کودک باقی می‌ماند و باعث افسردگی می‌شود؛ لذا والد باید ابتدا ارتباط خوبی با فرزندش برقرار کند تا دلبستگی ایمن شکل بگیرد، سپس با راهنمایی درست توضیحاتی نه از آن رفتار بلکه از تبعات آن رفتار به کودک بدهد. این نکته حائز اهمیت است و اینکه ایرادگرفتن و سرزنش کردن نتیجه عکس دارد.»
از این استاد دانشگاه، درباره تکنیک‌هایی می‌پرسیم که بتواند هیجانات ناشی از آسیب‌های دوران کودکی را کنترل و حل کند. وی در پاسخ می‌گوید: «یکی از تکنیک‌ها نشان دادن عکس در سنی است که کودک دچار آسیب شده است. با نشان دادن آن عکس از کودک بخواهیم درباره آن اتفاق صحبت کند. در اینجا مادر یا پدر باید همدلی و همدردی کنند. با این همانند‌سازی کم کم ناراحتی‌ها و هیجانات سرکوب می‌شود. تکنیک دیگر آنکه، وقتی عکس را نشان دادیم سؤال کنیم چطور با تو همدردی کنیم؟ آیا دوست داری به آن دوران برگردی؟ الان چه نیاز‌هایی داری؟ بعد او را بغل گرفته و با او همدردی کنیم. انتقال فرزند به مکان آرام و مورد علاقه هم می‌تواند تنش و استرس او را کم کند. بعد در آن مکان از او بخواهیم درباره تصورات ذهنی‌اش در یک سال گذشته صحبت کند. 
بعد از این توضیحات درباره چند سال قبل‌تر سؤال کنیم. درواقع شبیه‌سازی و بیان کردن. سپس از او بپرسیم دوست داری آن زمان با تو باشم و تو را کمک کنم؟ اگر پاسخ مثبت بود آن وقت باید نقش حمایتگری در آن زمان را داشته باشیم. مثلاً بگوییم من پشت در هستم و به کمک تو می‌آیم. نگران نباش نمی‌گذارم کسی تو را اذیت کند. تکنیک دیگر نوشتن موضوعی است که فرزندمان در دوران کودکی از آن رنج برده است. از او بخواهیم همه داستان را با جزئیاتش بنویسد. بعد احساسات و هیجاناتش را بنویسید. آن وقت فکر‌هایی که آن لحظه به ذهنش آمده را هم بنویسد. سپس بپرسیم کدام قسمت داستان برایت دردناک بود و چرا؟ بعد بپرسیم حالا چه احساسی داری؟ سپس بخواهیم او این متن را روزی یکبار بنویسید و بعد از شش روز آن را پاره کند و دور بریزد. به این ترتیب آن تصورات کم کم از خاطرش  می‌رود. 


ایجاد منطقه امن هم در خانه و هم در مدرسه لازم و ضروری است
وی در آخر می‌گوید: «اگر کودکی دچار آسیب شد، برای مدیریت بهتر این شرایط سخت لازم است درباره مشکل او با مشاور مدرسه صحبت کنیم. در واقع این منطقه امن را در مدرسه داشته باشیم، چراکه فرزندمان هشت‌ساعت از ساعات عمرش را در مدرسه می‌گذراند و لازم است مشاور و در صورت نیاز معلم او در جریان مشکل دانش‌آموز قرار بگیرند. به همین دلیل توصیه می‌شود والدین و مشاوران مدرسه همکاری لازم را داشته باشند تا اگر دانش‌آموز مشکلی داشت با هماهنگی هر دو، منطقه امن تربیتی برای کودک ایجاد شود تا بتوان شخصیت و هویت‌گیری سالم او را در آینده تضمین کرد.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار